حسن طائی، مشاور وزیر تعاون، کار و امور اجتماعی
اگر به چرخه اقتصادی کشورها نگاه کنیم، همه اقتصادها کمابیش کارگزاران اقتصادی، عوامل، بازار و… دارند که محاط در محیط بزرگتری به نام سپهر زیستی هستند که از عناصر سپهر دانایی اقتصادی و سیاسی شکل گرفته است. آنچه کشورها را از یکدیگر متفاوت میکند، نگرش و حکمرانی است که بر این چرخه حاکم است. بلااستثنا همه کشورها از دولت کار به دولت رفاه رسیدهاند. اگر رفاه و توسعه را هدف غائی این تأملات و تلاشها در نظر بگیریم، همه دولتها ابتدا به دولت کار روی آوردند. آنچه میتوانیم در مورد توسعه مغربزمین و حاشیه جنوب شرقی آسیا بیان کنیم، این است که همه این کشورها دولت کار شومپیتری یعنی حکمرانی مبتنی بر تلاش و دانش را مدنظر قرار دادهاند تا از پس این، به توزیع آنچه حاصل شده بود، روی آورند. در واقع روش توزیعگرایانه دولت رفاه کینزی بعد از الگوی اساسی کار به دست آمد. رویکرد دولت کار به منابع انسانی یا قابلیتها، تأکید بر بهبود دانش و تخصص، تجربه و مهارت، توان و تکاپو، امید و خلاقیت جویندگان کار از طریق گسترش کسبوکارها در همه مقیاسها شکل میگیرد. کارورزی و کار داوطلبانه نیز در این دسته قرار میگیرد. دولت کار رویکرد دیگری نیز دارد. این دولت بر گسترش آموزشهای فنیوحرفهای تأکید دارد. در دولت کار، انسانها بهمثابه یک بنگاه چندمحصولی هستند که با سرمایهگذاری بر خویشتن، توانایی خود را به منصهظهور میرسانند. در واقع این ظرفیتهای اکتسابی حاصلشده، امر جزئی نیست و میتواند ساختار درآمدها و دستمزدها را تغییر دهد و سهم عوامل تولید را از ارزشافزوده بهکلی دگرگون و وارد عرصهای کند که انسانها محور توسعه باشند.
در واقع دو نوع حکمرانی وجود دارد؛ حکمرانی مبتنی بر تلاش و دانش که همان دولت کار شومپیتری است و دیگری حکمرانی مبتنی بر توزیع و رفاه که دولت رفاه کینزی را به ارمغان میآورد. آنچه در نگرش دولت کار شومپیتری وجود دارد، در مقایسه با آنچه در دولت رفاه کینزی مطرح میشود، همین نکته است. انسانهایی که در این دو نظام قرار میگیرند، با یکدیگر بسیار متفاوتاند. اگرچه نگرش دولت رفاه کینزی و دولت کار شومپیتری هر دو بهنوعی دخالت دولت را دیکته میکنند، اما بسیار از یکدیگر متمایزند. دولت کار بر تلاش و خلاقیت و ارتقای قابلیت انسان تأکید دارد اما دولت رفاه، نگرشی توزیعگرایانه دارد.
ما نیز برای بهبود رویکرد اجتماعی و اقتصادی خود، برای خروج از دام تعادلی سطح پایین که گرفتار آن شدهایم، قطعا باید نوع نگاهمان را به انسان و نگرش سیاستگذاران را از دولت رفاه به دولت کار تغییر دهیم. باید به دولت کار تسهیلگر، کاردوست، توانمندساز و کارآفرین و حامی بخشهای مولد، تغییر جهت دهیم. چنین تغییر دیدگاهی باید در سطح کلان مورداجماع قرار گیرد. اما در کمال بهت و حیرت، از سوی مجلس یک روز به روزهای تعطیل کشور افزوده شد. ملتی که در حاشیه تاریخ زندگی میکند، هیچگونه فرصت فرجامخواهی برای اینکه به تاریخ بگوید چرا توسعه نیافتهام، نخواهد داشت.
بهطور کلی تأکید بیش از اندازه دولتها بر درآمدهای نفتی و اتخاذ تدابیر توزیعگرایانه و توزیع گسترده یارانهها و ارائه سوبسیدهای غیرهدفمند در میان سیاستگذاران ایران در قبل و بعد از انقلاب، در بین گروههای سیاسی مذهبی، چپ، راست، رویکرد دولت رفاه بوده است. اینجا کسی به تولید نمیاندیشد، همه بر محور توزیع، قدرت را میطلبند. از یکی از مقامات ارشد پرسیدم چرا در ایران هیچ دولتی از کار صحبت نمیکند و همه گروهها و اشخاص دنبال توزیع هستند؟ پاسخ دادند: «چون در ایران کار، مبنای قدرت نیست». در اینجا یارانه دولت کینزی هست نه کارانه دولت شومپیتری. این نگاه و نگرش مقامات ارشد نظامها، ایران را وارد عصر جدیدی کرده است که باید گفت: «عصر اولویت همه چیز بر تولید». از تبعات چنین رویکردی، فرهنگ کار ضعیف، بهرهوری نیروی انسانی و کل اقتصاد، درآمدهای اندک، تنزل سرمایهگذاری و حجم تولید ناخالص داخلی پایین و کندی رشد است.
منبع
http://www.daraian.com/fa/paper/141-day/11450