از چنین منظری اصلاح مدیریت شهری بدون اصلاح نگرشهای حاکم بر مسئله شناسی و راه حل یابی و مقاومت دربرابر گروههای ذینفع مانع اصلاح ممکن نیست. بطور مثال از منظر نگرشی، در فرایند مدیریت شهری، اینکه شهرداری به مثابه واحدی اقتصادی دیده شود که وظیفه آن صرفاً حداقل کردن هزینهها و حداکثر کردن درآمدها و نیز راهبرد آن تراکم فروشی، حذف برخی خدمات شهری یا گران کردن آن و … است، درواقع ایدئولوژی حاکم بر مسئله شناسی را بازتاب میدهد که بدون اصلاح آن، برون رفت از وضعیت مذکور ممکن نیست.
کمال اطهاری، اقتصاددان و پژوهشگر اقتصادی در مرور خود بر تحولات اقتصاد شهری تهران در پنج دهه گذشته، تلاش کرده است تا سطح مسئله شناسی و طراحی پاسخ را در اقتصاد شهری تهران مورد کاوش قرار دهد. از نظر او نقطه آغاز رویکردهایی مثل تراکم فروشی در کلانشهرها را باید مصوبه خودکفایی شهرداری ها در سال ۶۸ دانست. مصوبه ای که او حاصل نوعی «کژاندیشی» می نامد سرآغاز نگریستن به شهرداری به عنوان یک واحد اقتصادی سطح خرد بود، پدیده ای که سه دهه بعد در همان عرصه اقتصادی هم به بن بست خورده و بدل به «شهرداری بدهکار» میگردد.
دسترسی به متن مقاله: اقتصاد شهری و اقتصاد شهر در ایران